عاشقانه

  تقدیم به عاطفه

  امشب می خوام تو آسمون عکس چشماتو بکشم ...

اگه نگام نکنی ناز چشماتو بکشم ...

میخوام تورو

قسم به هرچی عاشقه به جون هرچی قلب صاف و گل شقایقه

 


ای اشک غلطان که بر گونه ی داغ می غلطی لحظه ای آرام گیر بگذار تا با تو سخن بگویم .بمان و تماشا کن آتشفشان درونم که چگونه گدازه های داغ را بدین سو و آنسو می پراکند...

شب است و آسمان را غم گرفته
سکوتم با نگاهش دم گرفته
شب است و کهکشانی در کنارم
ولی با دوری تو بی قرارم
شب است و در سکوت این شب تار
دلم خواهد شود دیوانه یار
شب است و با کلامی عاشقانه
نگاهم می کنی چه صادقانه
شب است و یک پرنده در پناهی ست
صدایم کن نگاهم در تو جاری ست
شب است و دل برایت بی قرار است
نگاه من برایت بی شکار است

سعی کنیم هیچ وقت عشق رو گدایی نکنیم ........چون به گدا چیز با ارزش نمیدن

در جلسه امتحان عشق
من مانده ام و یک برگه سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی
یک بغل تنهایی...
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!
در این سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند!
و برگه سفیدم
عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!
عشق تو نوشتنی نیست ...
در برگه ام کنا آن قطره
یک قلب کوچک می کشم
وقت تمام است.
برگه ها بالا.....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد